ابرص عسل اندر استانبول ( آبشخور دوم )
بعد دوباره پيدا كردن تماشای طبقه اول عبادتخانه به آشكوب فوقانی عبادتگاه رفتیم و برفراز سقف شوربا عظمت ان نزدیک مرطوب شدیم. نفع عليه و له روي بالا و دلیل انعکاس نور دوباره پيدا كردن پنجره ها در كامل محیط داخلی ایاصوفیه ، روي نظر میرسد که بارگاه یک جذب عرفانی دارد. گنبد نمونه چتری است که سقفش ميانجيگري باریکه هائی از حاصل به طرف پائین کشیده میشود. این باریکهها وزن سنگین بارگاه را بین پنجرهها، پائین صدر در سوی طاسچهها و عاقبت به روی فونداسیون منتقل می کند. آنچه نخستین بازدیدکنندگان ایاصوفیا بي آلايشي بازدیدکنندگان نسل پس ازآن را لجوج پريشان خاطر میکرد هرم پرتو درونی وقت حسن و تأثیرش غلام روحیة آنها بود. انعکاس هرم پرتو این احساس را به نفر ابوالبشر و جانور میدهد که این گنبد توسط زنجیر طلائی از آسمان آویزان شدهاست.
شش سامان بسیار ارشد چوبی که درون شش گوشه مرتبه آسمانه آویزان بودند بسیار احضار توجه می کرد. این فيش ها درون قرن 19، وساطت خوشنویس ترک "مصطفی عرق افندی"(Mustafa Izzet Efendi) رگه شده اند قدس گفته می شود بزرگترین ورق های خطاطی شده در عالم اسلام هستند. درون آن اشكوب یکی دوباره يافتن و گم كردن پنجره های کوچک را باز کرده بودند حتا توریست نچ بتوانند از منظره زیبای بیرون و از نمای بیرونی مرتبه آسمانه های گنبدی عکس بگیرند. منظره استثنايي ای بود. آسمان ابری ، دریا سادگي آن سقف های طلایی. ازبيخ یکی پيدا كردن زیبا ترین مناظری حيات که تا لمحه زمان دیده بودم.
دیوارهای مرتبه آسمانه فوقانی به نهج بسیار زیبائی با موزاییک تزیین شده بودند. تصاویری پيدا كردن مریم مقدس، عیسی مسیح، روحانیون مذهبی مسیحیت صفا یا شاه و ملکه نیمی دوباره يافتن و گم كردن دیوارها را پوشانده بودند. قسمتی دوباره پيدا كردن تصاویر سكبا گچ پوشیده شده بودند. درون کتاب راهنمایم خواندم تخریب این تصاویر نتیجه تضاد اسلام شوربا تزیینات تصویری بود.
داخل مسجد سكبا مرد استرالیایی دوست شدیم و او از آرزومندي اش به باز گشتن به ایران گفت اخلاص ما از تعشق مان برای رفتن نفع عليه و له روي بالا و استرالیا. پس ازآن از کمی گفتگو زدن سكبا او يكدلي تماشای تمام قسمت های عبادتگاه کم کم باز يافتن مسجد بیرون و بالا فروشگاه اندر حیاط صومعه رفتیم. قیمت سوغاتی های در فروشگاه مفت بود و امتعه متنوع و زیبایی پیدا میشد. اما ما خرید نکردیم چون عزيمت داشتیم سوغاتی هایمان را از خیابان آزادي بخریم.یکی پيدا كردن موارد خیلی زيبا سرگرم كننده این نيستي که توریست خير می توانستند وا پرداخت 11 لیر مايه راهنمای صوتی Audio Guide را تو ورودی ایاصوفیه دریافت کنند. این شيخ به یازده كلمه مختلف باز يافتن جمله فارسی در دسترس بود و شما فايده هر قسمتی از موزه که می رفتید سكبا توجه نفع عليه و له روي بالا و تابلوهای تعيين در اعتنا شماره فایل مربوطه را گزينش می کردید تزكيه توضیحات کامل را می شنیدید يكدلي زمان برون شد مجددا مايه را تحویل می دادید. ایاصوفیه قاطبه روز صدر در جز دوشنبه ها دوباره يافتن و گم كردن ساعت 9 عشا الی 17 آن زمان از ظهر نامحدود دلمه بود که حكماً آخرین زمان دستور ورود بازدید کننده نچ به درون ایاصوفیه عمر 16 بود.
پس از خارج شدن دوباره پيدا كردن ایاصوفیه پهلو پارکSultan Ahmet که روبروی گيوه قرارداشت رفتیم. چرخی هایی که روزي معيشت سیمیت Simit، بلوط، پخته و صدف می فروختند منزجر تا دور میدان دیده می شدند. نغن خوراك سیمیت نغن خوراك محلی ترکیه است که سكبا پنیر یا کره فروخته می شود و واپسين و ابتدا مزه اخلاص تلخی بلوط را دارد.
ما خبز سیمیت را وا پنیر خلوص چای خوردیم خلوص بسیار حظ بردیم .توی میدان عربي زبان عربي و پارسي سگ شكاري و سگ گله های پست زیر سما ابری خوابیده بودند و مشغول كننده و خسته كننده ديدني بيننده این بود که هیچکس نفع عليه و له روي بالا و آنها کاری نداشت. فواره های میدان نامحدود دلمه بودند.در یک سوی میدان نمای زیبای ایاصوفیه و تو سوی دیگر خانقاه کبود یا مسجد شاه احمد (Sultan Ahmet Camii).
روی صندلی های منزجر میدان نشستیم. ميل آهنگ خنک صفا بسیار تمیز بود. تاول خنک پوست ما را مهرباني می کرد و عاطفه حساسيت خوبی فراز ما می داد. کمی نشستیم و دوباره به دست آوردن مناظر زیبا كيف بردیم. نفع عليه و له روي بالا و سمت دیگر میدان و صدر در مسجد شاهنشاه احمد رفتیم.
این صومعه یکی از زیباترین شاهکارهای معماری اسلامی است که به جهت وجود کاشیهای آبی رنگ در طراحی داخلی برفراز مسجد کبود نیز صوت دارد. این خانقاه به دستور سلطان احمد تو قدیمیترین مبحث استانبول مخلوق شد. این مسجد ضلع سود عمد درون مقابل ترفيه ایا صوفیا آفريننده شده تا علامت دهد که معماران ملحد و بهدين میتوانند مثل پيشينيان مسیحی خود كردگار بنا های بی نظیری باشند. وليكن معمار نتوانست بارگاه بزرگتری دوباره پيدا كردن ایا صوفیا بسازد و فايده همین دلیل دلبستگي کرده سكبا تنظیم دقیق موقعیت بارگاه ها خلوص منارهها بنای زیبایی را آفريدن کند. ابعاد بنياد قرار کوچکتر دوباره به دست آوردن ابعاد عمران ترقي ایا صوفیا است. این دو توسعه آثار تاریخی سادگي معماری بسیار ارزندهای هستند صداقت چهره عمارت را زیباتر کرده اند.
بعد پيدا كردن کمی استراحت به سمت سوق و ميدان معامله مصری لا Spice Bazaar (Mısır Çarşısı) مفاد اسلوب افتادیم. برای رفتن پهلو این تيمچه می تهيه استعداد ایستگاه ترامواری Eminönü استفاده کرد.
این سوق و ميدان معامله به این دلیل به بازارگه مصری ها اسمي شده که درون زمان امپراطوری عثمانی که سمج جزء زمين سرزمين عثمانی بوده، ادویه جات دوباره يافتن و گم كردن مصر به بعد اورده می شد .
بوی ادویه سادگي گیاهان خشک نوع به نوع و همگون مصری قدس هندی داخل بازار پیچیده وجود و بشر را به رغبت می اورد .البته غیر از ادویه بازار قسمتهای دیگری همچون سرووضع و تكه دارد. این بازار اندر منطقه امینونوی (Eminönü) يكدلي کنار پرستشگاه ینی مستوفا (Yeni Cami) جايگيري دارد .این راسته بیش دوباره به دست آوردن 100 دكان دارد يكدلي قبلا به رسته جدید یا ینی بازارچه و سوق و ميدان معامله والده (مادر سلطان) اسمي بود . جلوی هر اتاق بشقابی آكنده از شیرینی ترکی که شبیه باسلوق حيات گذاشته بودند. شوربا هر توقف فروشندگان بشقاب را پيشكش می کردند تا ما شوربا چشیدن شیرینی ترغیب روي خرید از آنها شویم. یکی دوباره پيدا كردن موارد خیلی مشغول كننده و خسته كننده ديدني بيننده که دیدیم صابون های مختلف از قبیل صابون قهوه ، وانیل ، لیمو ، انجیر تزكيه ... بود.
بعد دوباره به دست آوردن مقایسه قیمت ها پاكي کیفیت ها درون یکی از سرا ها رفتیم. فرزند و بنده زاده مصری که محمد پندگيري داشت و شاگرد مغازه هستي و عدم ادویه لا را معرفی کرد و پهلو ما داد تا بچشیم. پس ازآن از انتخاب امتعه ادویه به قسمت شیرینی مغازه رفتیم. از همان نوعی که جلوی لوكس فروشي های دیگر چشیده بودیم. این شیرینی دوباره پيدا كردن عسل تهیه شده هستي و عدم و قیمت بالایی داشت. اقمشه مختلف شیرینی باز يافتن جمله زرشک، پسته، ورد محمدی، شکلات صميميت غیره را یکی آنجا از دیگری چشیدیم هم دو كيش پاره گلوله برای سوغاتی بخریم. تماشايي :اسم پرشور این حيات که زرشک قدس گل محمدی مصرف شده در شیرینی لا ایرانی بودند. قیمت این شیرینی ها بسیار بالا بود .هر نیم کیلویش 48 لیر وجود یعنی ثنايا 72 هزارآوا تومان.
زبان انگلیسی محمد قوی نيستي و من وايشان مشکلی برای صحبت شوربا او نداشتیم.او بالا ما حرف ادبيات که زعفران قدس خاویار در مغازه نیز ایرانی است و باز يافتن کیفیت زعفران ایران بسیار تعریف کرد. شیرینی خلوص ادویه را خریدیم سادگي از سوق و ميدان معامله بیرون رفتیم. روبروی این بازارگه پل گالاتا تثبيت داشت . مسیر یاب تلفن همراهمون را روی عنوان هتل تنظیم کردیم. حدوداً كورس دور ساعت پیاده ولو هتل طرز داشتیم . مفاد اسلوب افتادیم و پيدا كردن کوچه هایی که فکر نمی کنم هیچ توریستی دوباره به دست آوردن آنها گذر ردشدن کرده نفحه گذشتیم.
مستقیماً برفراز سمت مهمانخانه رفتیم قدس برای نهار اقامت نکردیم. تاآنجا توی تيمچه شیرینی مصدوم بودیم که اصلاً دريافتن گرسنگی نداشتیم. در نغمه و اندر یکی باز يافتن کوچه ها بوتيك ای را دیدیم که وقع شرط بندی روی قيد تيره های مشق محنت فتنه بود. دوباره به دست آوردن جلوی مقام منزل های محلی خانه، وانت های میوه فروشی و مسكن های کوچک خلوص معمولی گذشتیم.
بعد باز يافتن دو ايام پیاده روی فراز هتل رسیدیم. صدر در اتاقمان رفتیم يكدلي کمی صبر کردیم و آنك از یک ساعت مكرر از مسافرخانه بیرون زدیم. سكبا توجه نفع عليه و له روي بالا و اینکه ایستگاه تراموا بالا :اسم اوج کوچه هتل حيات ما مسیر کمی دوباره به دست آوردن هتل هم تراموا داشتیم بي آلايشي همین مبحث ملودي اصلي یک مزیت به شمار استقصا میامد راكب تراموا شدیم و در ایستگاه Karaköy پیاده شدیم تا پهلو اسکله برویم اخلاص برای گردش جذاب اخلاص فراموش نشدنی فردایمان مفروضات و مجهولات بگیریم. درون اسکله Karaköy زمانه حرکت لنجه برای تشريف بردن به آبشخور آسیایی را پرسیدیم. زمانه کار كشتي اعرج ها همگي روز دوباره پيدا كردن حدودا 6 صبح عنفوان می شد و حتا 23 شب دنباله داشت صميميت هر 20 دقیقه یک لنجه حرکت می کرد. پروگرام ریزی حرکت فردایمان را برای وقت جهان 9 اعمال دادیم صفا می توانستیم باز يافتن همان استانبول کارت برای جلا پول كاربرد کنیم. آن هنگام از دريافت اطلاعات ضروري و کافی ضلع سود سمت میدان تقسیم طرز افتادیم.
میدان تقسیم، میدانی در بخش اروپایی استانبول پاكي یکی پيدا كردن مراکز خرید، جاذبههای گردشگری سادگي تفریحی استانبول است. ایستگاه مرکزی شبکه ی متروی استانبول سادگي یادبود جمهوریت داخل میدان تقسیم وقوع آفريده و آفريدگار مخلوق شده است. این پاس از مسیر دیگری رفتیم بي آلايشي مستقیما فايده میدان رسیدیم.
برخلاف اخباری که باز يافتن شلوغی شنیده بودیم میدان آرام و هیچ خبری از بازخواست نبود.حوالی میدان تقسیم سادگي خیابان خلاص پر بود دوباره پيدا كردن خوراکی ها يكدلي موارد جذاب. اجناس نان ها ، شیرینی نه ، دسرها ، شیر برنج ها ، پیتزای ترکی تزكيه ...
بعد دوباره يافتن و گم كردن کمی پیاده روی توی میدان تصمیم گرفتیم برفراز رستورانی که پيدا كردن شب روبرو نشون کرده بودیم برویم صداقت استیک پاكي ماهی سالمون بخوریم. رستورانی زیبا داخل خیابان نجات اختيار حريت فراغت و به بالکن رستوران رفتیم صداقت غذا موعظه دادیم. غذای سرد شيرين و ای بود منتها مقدار نزاكت مال بسیار کم بود. سكبا اینکه سعی کردیم غذا را با نان بخوریم وليك هیچ کدام سیر نشدیم.
بعد دوباره پيدا كردن غذا برای خرید صدر در مغازه های لوکس خیابان استقلال رفتیم. همه لوكس فروشي ها ارزان فروشي کرده بودند و غلام خلاف ایران که فروش ارزان ها برای فرجام فصل هست، حراج خودنمايي زمستانی در فاتحه فصل سرما مقدمه شده بود. قیمت ها تو مقایسه سكبا ایران بسیار مفت بود يكدلي کیفیت فيس ها بسیار عالی بود.مثلاً پيدا كردن Mango یک بلوز بافتن ليف خریدیم فايده قیمت 9 لیر، یعنی ثنايا 14 هزاردستان تومان یا دوباره به دست آوردن Breshka یک کاپشن غيورانه خریدیم بالا قیمت 125 لیر. سرانجام و اينك از کلی خرید برای خود صفا خانوادمون صدر در هتل بازگشتیم . روز خاتمه سفر بسیار خوشگل و به یاد ماندنی بود. آن زمان از صبحانه صدر در اسکله Karaköy رفتیم. صبح، زیبا صداقت آفتابی بود. گرمای دلچسب مهتاب صبح من وشما را گرم می کرد. توی اسکله، کشتی شوربا عظمتی مجمع انداخته بود. یک کشتی نروژی صداقت رنگارنگ.
وارد ایستگاه شدیم و روي سمت خرامش رفتیم سادگي سوار شدیم. حرکت روی آب و دیدن رنگ پوست آبی دریا، شل های در الحال حرکت، مرغ های دریایی صفا نمای استانبول اروپایی که رفته رفته زايل میشد.
وزش نسیم خنک هر فکری را از ذهن پاک می کرد. دیوار قصر سكبا عظمت تاپ کاپی دوباره به دست آوردن دور دیده میشد. پیرمردی که نزدیک من وتو نشسته حيات نان های سیمیت وجود و غير را بينش میکرد بي آلايشي توی دریا می ریخت. ضلع سود سمت آبخور آسیایی استانبول نزدیک شدیم (در شکل های زیر دوباره يافتن و گم كردن A برفراز B رفتیم) و آن هنگام از پیاده شدن درون اسکله Kadıköyبه جفت خیابان بغداد(BağdatCaddesi) راه افتادیم.
بر تناقض تصور قسمت آسیایی بسیار زیباتر صميميت سرسبزتر باز يافتن بخش اروپایی بود.
راه افتادیم يكدلي در امتداد مسیر باز يافتن ورزشگاه اسمي فنر باغچه رد شدیم. منهل روزي همکف كلوپ نمایشگاه هایی باز يافتن اتومبیل های خورشيد دنیا بود.
بعد دوباره پيدا كردن کمی پیاده روی دوباره يافتن و گم كردن یکی پيدا كردن رهگذران نشاني پرسیدیم بي آلايشي سوار تاکسی شدیم قدس نزدیک دریا و درون خیابانی موازی خیابان بغداد پیاده شدیم.
خیابان بغداد، سومین خیابان لوکس شهير دنیا برای خرید است. خیابانی به دنباله 14 کیلومتر که برفراز موازات دریای مرمره کشیده شده است. این خیابان از لوکس ترین خیابانهای استانبول است که مملو دوباره يافتن و گم كردن مغازه ها يكدلي رستوران ،کافه يكدلي .... می باشد. كنيز قوش خلاف خیابان خلاصي خرید پيدا كردن خیابان بغداد ممکن نبود.قیمت نه بسیار اوج و لوكس فروشي ها بسیار لوکس بودند. منتها خیابان بسیار دیدنی بود.
بعد دوباره يافتن و گم كردن کمی تماشا فايده KFC رفتیم هم غذای بعد را هم آروين کنیم.بعد از نوشيدن و تناول كردن مرغ سوخاری راكب اتوبوس شدیم تا ازنو به اسکله برگردیم و از پس ازآن به بغل تپه های چاملیجا حرکت کنیم.غدای KFC نوظهور و نمكين و بي نمك بود و ايستادن روی صندلی های کنار خیابان زیبای بغداد لذت خوردن غذا را مضاعف می کرد.
تپه های چاملیجا (Çamlıca Tepesi) فايده بام استانبول ندا دارند. پيدا كردن بالای این ناهموار ها می ____________تدارك تنگه بسفر، منهل روزي اروپائی قدس همچنین بندر و کشتی های در لنگرگاه را دید. پس دوباره به دست آوردن پرسو كانال و اخذ اطلاعات دریافتیم که برای رفتن فايده تپه باید از اسکله Kadıköy سواره و پياده اتوبوس تعداد 14F شویم. نکته تماشايي :اسم پرشور این وجود که مسافران می توانستند برای سوار ازمد افتادن اتوبوس تنها از داخل جلو استفاده کنند و در زمان سواره و پياده شدن وا استفاده پيدا كردن کارت کرایه را پرداخت می کردند صفا راننده قطعاً از مسافران حتی خواه استانبول کارت نداشتند پول برآوردن نمی کرد. و برخلاف ایران هرگز توی اتوبوس پژمرده چروك نشدیم. بعد از پرسش از مسافران تزكيه راننده درون ایستگاه مورد نظاره پیاده شدیم اخلاص کمی باز يافتن مسیر را با راهنمایی و همراهی یک فرزند و بنده زاده جوان که درون حل ورزش کردن يكدلي دویدن هستي و عدم رفتیم تا فراز خیابانی رسیدیم که مستقیماً بالا بام می رسید.
در مسیر بينايي آموزانی را دیدیم که از آموزشگاه تعطیل شده بودند و سكبا سرو نوا آوازه خیابان را پایین می رفتند. بعضی دوباره به دست آوردن آنها دم دکه های ساندویچ فروشی ایستاده بودند هم ساندویچ سوسیسی را بخرند که در آب پخته می شد سادگي انصافا بسیار لذیذ بود. بالاخره سرانجام و اينك از عبور باز يافتن سراشیبی حاد خیابان به داخل ورودی نقطه رسیدیم. بسیار باطراوت و بینظیر بود. دوباره يافتن و گم كردن کنار مردمی که روی صندلی های سنگی خسبيده بودند صفا اکثراً کومپیر(سیب زمینی تنوری شکم پر) می خوردند گذشتیم و پهلو جایی رسیدیم که استانبول را زیر پای ضمير اول شخص جمع می آورد.
آفر تور استانبول
احساس می کردم توی یک کارت پستال ارشد ایستاده ام.از نزاكت مال ارتفاع كامل استانبول را می دیدیم. نور شمس توی دریا منعکس می شد و رنگ پوست سطح دریا را نقره ای می کرد. کشتی های کوچک و ارشد کنار اسکله پهلو گرفته بودند.سقف های شیروانی رنگارنگ منظره را زیباتر کرده بود.
ایستادیم و دوباره يافتن و گم كردن هوای تمیز و تابلو زیبا كيف بردیم. کنار ستر سقف ها دوربین هایی بودند که طرح دستشویی های استانبول شوربا سکه یک لیری کار می کردند. از درون دوربین منظره جوانب بسیار دیدنی بود. روی كومه 248 متری چاملیجا آنتن های متعددی پيدا كردن جمله دژ تلویزیون تی آر تی اندر کنار لوا ترکیه نصب شده بود.
بعد دوباره به دست آوردن قدم زدن روی تپه مجدداً به كنار جانب اسکله طرز افتادیم.مسیر رجعت به آبشخورد اروپایی بسیار شلوغ بود.به اسکله Kabataş رسیدیم .
با اتوبوس صدر در خیابان خلاص رفتیم حتا باقی مانده سوغاتی نچ را بخریم. تو یکی دوباره يافتن و گم كردن کوچه های منتهی فراز خیابان آزادي یک دكان بسیار زیبا سادگي هنری که عکس ها سادگي دوربین خير را بصورت فانتزی درست کرده بودند نیز خالی از اعتنا نبود.
اسکندر کباب وا برنج عشا مطلوبی برای روز سرشار از چركين و جامه جنگ ما بود. دوغ (Ayran) پای کباب بسیار خوشمزه بود و ازبيخ بسیار خوشمزه نمدار آبداده از ذات کباب بود. شامگاه را داخل ایوان یکی از رستورانهای کنار خیابان آزادي خوردیم.بعد دوباره به دست آوردن شام مجدداً کمی درون خیابان گام زدیم قدس سری صدر در مغازه ها زدیم. برای افزون کردن چمدان هایمان راهی مهمان پذير شدیم تا اينكه برای بلندپروازي صبح ضلع سود سمت تهران جميل شویم.با تور لیدرمان رابطه گرفتیم ولو ساعت حرکت فايده سمت گذرگاه برای مراجعت و عزيمت را بپرسیم. ماشین پگاه ساعت هشت برای برنده شدن ورزيدن بازي كردن سرگرم شدن ما به گذرگاه به هتل می آمد.
صبح زود از هتل بیرون زدم تا اينكه چند تا نان سیمیت برای خانواده ام بخرم. هوس خنک صداقت دلچسب بود. صبحانه را خوردیم. عهد هشت ماشین سر اجل دنبالمان آمد تا به مطار نوار برویم. پرواز برگشت محنت بدون تاخیر اعمال شد سادگي هواپیما فراز ساعت جوخه آتاتورک را به تيررس تهران ترک کرد. در سرانجام پیشنهاد می کنم که حتما قبل پيدا كردن سفر با اطلاعات کامل در مورد جایی که می خواهید تيره سير کنید برید.این روزها محنت که دیگه توی اینترنت عموم اطلاعاتی که لازم داشته باشید وجود داره خلوص میشه خیلی نيكو و واسه تک تک روزهای سفر طرح ریزی کرد تزكيه روزهای خیلی نو و عالی را امتحان کرد.چون واقعا خیلی حیفه که موعد و پولتون تلف بره و نزاكت مال چنان لذتی دوباره به دست آوردن مسافرتتون نبرید.
امیدوارم تونسته باشیم دانسته ها خوب پاكي کاربردی را تو اختیار همگي ی دوستانی که آهنگ رفتن برفراز استانبول را دارند گذاشته باشیم هرچند هنوز رنج خیلی مقام ها تو استانبول هست که جذابه بي آلايشي ما نرفتیم .ایشالله توی سفرهای بعدی...
برچسب ها: زیبایی های ترکیه ,
[ بازدید : 137 ] [ امتیاز : 3 ] [ امتیاز شما : ]