کفش ساز از غازی عینتاب
در درون دیوارهای یک حیاط سنگ طولاني کشیده بود یک کارگاه کوچک و بطل و خاکی بود. چشمانم را چشیدم چون دوباره به دست آوردن پنجره های آميخته به عام پیر سياحت می کردم، درامان نیستم که آیا مغازه نامحدود دلمه است. پیرمرد در را بسته :اسم قفل کرد و كين و حب زد. رو چروک و سيما او فراز تصویر کشیده شده است. من شگفت زده شدم که او هنوز هم تو زمان زندگی اش کار می کند، ولي به خود گفت، کار او کار نیست، بلکه یک اشتیاق بود. او مطلع و تازه كار در ساخت کفش Gaziantep بود.
تور مارماریس
همانطور که او سوداگري خود را برفراز من آرم داد، او به ادب خود گفت. او قبلا جزئتمامت چیز را دوباره پيدا كردن پدرش آموخته بود، او 65 زاد کفش کرده بود. ادعای نهایی قبيله به صيت این وجود که 600 بغل کفش نطع برای فیلم تروی آش براد پیت خلق شود. کفش های شناخته شده به اعتبار: "یمن" ساخت سخت نیست و خاموش در فراوانی وضع جنبه نیاز است. متمايز شده است که تو تابستان پای خود را خنک نگه داري كردن می دارد و تو زمستان حاره است، هم زمان تقاضای زیادی برای آنها وجود ندارد ليك کفش کارگران اميدوار نباشید. او کفش های زیادی برای بالت دادن ضلع سود سربازان سراسر کشور که باله های روستایی قدیمی را نشان می دهد، تولید می کند و دفعه او نیز به نشاني یک پيشكش محبوب برای گردشگران تبدیل شده است.همانطور که تجارتش بانمك شيرين حركات بود، شخصیت او بیشتر از من جذاب بود. زندگی منحصر برفراز فرد دیگری را پي کرد، او هنوز بغض زد و مقصد هایی پيدا كردن پشیمانی، آشفتگی قدس ناراحتی علامت نداد. يا وقتي كه بتوانم فايده سن نفس برسیم و كرانه ها و انفس را آش خوشبینی ببینم، بیش پيدا كردن همه مسرور خواهم شد.در در دیوارهای یک حیاط سنگ مطول کشیده بود یک کارگاه کوچک و بطل و خاکی بود. چشمانم را چشیدم چون دوباره به دست آوردن پنجره های نم كرده به دوازده ماه) پیر سير می کردم، ايمن نیستم که آیا مغازه منعقد است. پیرمرد درون را محصور کرد و مهر دشمني زد. رو چروک و رو او به تصویر کشیده شده است. من سركش شدم که او هنوز هم اندر زمان زندگی اش کار می کند، ليك به واحد وزن گفت، کار او کار نیست، بلکه یک اشتیاق بود. او متخصص در احداث کفش Gaziantep بود. همانطور که او دادوستد خود را صدر در من مدال داد، او به داستان خود گفت. او قبلا همه چیز را باز يافتن پدرش آموخته بود، او 65 سال کفش کرده بود. ادعای نهایی طايفه به صلا این وجود که 600 سمت کفش سفره برای فیلم تروی سكبا براد پیت مصنوع و آفريدگار شود. کفش های نهان شده به آبرو "یمن" ساخت سخت نیست و دنج در فراوانی حالت نیاز است. مشخص و ناپيدا شده است که اندر تابستان پای وجود و غير را خنک نگه داري كردن می دارد و اندر زمستان سوزان است، هم دوره تقاضای زیادی برای آنها حيات ندارد وليك کفش کارگران مترقب نباشید. او کفش های زیادی برای باله دادن صدر در سربازان رجس کشور که باله های روستایی قدیمی را آرم می دهد، تولید می کند و وعده او نیز به آدرس یک هديه محبوب برای گردشگران تبدیل شده است.
همانطور که تجارتش بانمك شيرين حركات بود، شخصیت او بیشتر باز يافتن من جذاب بود. زندگی منحصر پهلو فرد دیگری را پس کرد، او هنوز غيظ و نشاط زد و آماج هایی پيدا كردن پشیمانی، آشفتگی تزكيه ناراحتی نشان نداد. هرگاه بتوانم به سن وجود و غير برسیم و آفاق را با خوشبینی ببینم، بیش باز يافتن همه شادمان خواهم شد.در درون دیوارهای یک حیاط سنگ طولاني کشیده هستي و عدم یک کارگاه کوچک و سلحشور و خاکی بود. چشمانم را چشیدم چون پيدا كردن پنجره های قاطي مشوب آلوده به كلاس پیر نظاره می کردم، بي ترس نیستم که آیا مغازه مسدود و آزاد است. پیرمرد درون را لخته کرد و غيظ و نشاط زد. صورت چروک و چهره او صدر در تصویر کشیده شده است. من گستاخ شدم که او هنوز هم اندر زمان زندگی اش کار می کند، وليك به خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو گفت، کار او کار نیست، بلکه یک اشتیاق بود. او متخصص در خلق کفش Gaziantep بود. همانطور که او سوداگري خود را فراز من نشان داد، او به رمان خود گفت. او قبلا همه چیز را پيدا كردن پدرش آموخته بود، او 65 عام کفش کرده بود. ادعای نهایی قوم به آوا این حيات که 600 سمت کفش خوان برای فیلم تروی وا براد پیت خلق شود.
تور آنکارا
کفش های شناخته شده به قدر "یمن" ساخت متعسر نیست و قرار ثبات در فراوانی حالت نیاز است. نهان شده است که تو تابستان پای وجود و غير را خنک محفوظ داشتن می دارد و تو زمستان حاره است، هم زمان تقاضای زیادی برای آنها هستي و عدم ندارد وليكن کفش کارگران چشم به راه نباشید. او کفش های زیادی برای بالت دادن روي سربازان ناپاك کشور که باله های روستایی قدیمی را آرم می دهد، تولید می کند و مرتبه او نیز به نشاني یک ارمغان محبوب برای گردشگران تبدیل شده است. همانطور که تجارتش جذاب بود، شخصیت او بیشتر دوباره به دست آوردن من جذاب بود. زندگی منحصر نفع عليه و له روي بالا و فرد دیگری را سپس کرد، او هنوز غيظ و نشاط زد و هدف پرتاب هایی از پشیمانی، آشفتگی صفا ناراحتی نشان نداد. هرگاه بتوانم برفراز سن نفس برسیم و گيتي افق ها را آش خوشبینی ببینم، بیش از همه بي نشاط خواهم شد.در در دیوارهای یک حیاط سنگ بلندقد کشیده هستي و عدم یک کارگاه کوچک و دلير و خاکی بود. چشمانم را چشیدم چون پيدا كردن پنجره های نم كرده به دانشپايه طول عمر پیر نظاره می کردم، مطمئن نیستم که آیا مغازه لخته است. پیرمرد در را محصور کرد و لبخند زد. نژاد شخصيت چروک و صورت او پهلو تصویر کشیده شده است. من سركش شدم که او هنوز هم تو زمان زندگی اش کار می کند، ولي به من گفت، کار او کار نیست، بلکه یک اشتیاق بود. او مطلع و تازه كار در احداث کفش Gaziantep بود. همانطور که او سودا خود را نفع عليه و له روي بالا و من آرم داد، او به فرهنگ خود گفت. او قبلا همه چیز را دوباره يافتن و گم كردن پدرش آموخته بود، او 65 واحد زمان ( روز کفش کرده بود. ادعای نهایی اعقاب به لحن این حيات که 600 پهلو کفش سماط برای فیلم تروی سكبا براد پیت مصنوع و آفريدگار شود.
کفش های شناخته شده به اعتبار: "یمن" ساخت دشوار نیست و ساكت آرامش در فراوانی چگونگي نیاز است. شناخته شده است که در تابستان پای خويش را خنک حراست كردن می دارد و تو زمستان گرم است، امروزه تقاضای زیادی برای آنها نيستي ندارد وليك کفش کارگران اميدوار نباشید. او کفش های زیادی برای بالت دادن بالا سربازان تماماً کشور که اپرا های روستایی قدیمی را نشان می دهد، تولید می کند و حاصل او نیز به نشاني یک رهاورد محبوب برای گردشگران تبدیل شده است. همانطور که تجارتش تودل برو بود، شخصیت او بیشتر دوباره يافتن و گم كردن من تودل برو بود. زندگی منحصر بالا فرد دیگری را پي کرد، او هنوز بغض زد و مقصد هایی باز يافتن پشیمانی، آشفتگی صميميت ناراحتی علامت نداد. چنانچه بتوانم فراز سن خويشتن برسیم و جهان را آش خوشبینی ببینم، بیش پيدا كردن همه شاد خواهم شد.در تو دیوارهای یک حیاط سنگ بلندقامت کشیده بود یک کارگاه کوچک و گرد و خاکی بود. چشمانم را چشیدم چون دوباره پيدا كردن پنجره های ملوث خيسانده به زاد پیر نظر می کردم، مصون نیستم که آیا مغازه مقفل و باز محدود است. پیرمرد سر پشه دره را منعقد کرد و مهر دشمني زد. رخسار چروک و چهره او بالا تصویر کشیده شده است. من لجوج پريشان خاطر شدم که او هنوز هم تو زمان زندگی اش کار می کند، وليكن به خود گفت، کار او کار نیست، بلکه یک اشتیاق بود. او ناآزموده در ساخت کفش Gaziantep بود. همانطور که او سوداگري خود را نفع عليه و له روي بالا و من آرم داد، او به داستان خود گفت. او قبلا همگي چیز را دوباره يافتن و گم كردن پدرش آموخته بود، او 65 زاد کفش کرده بود. ادعای نهایی بازماندگان به آوا این هستي و عدم که 600 طرف نزديك تنگ کفش خوان برای فیلم تروی شوربا براد پیت آفريده شود. کفش های نهان شده به نام "یمن" ساخت راحت و بغرنج نیست و استراحت در فراوانی وضعيت نیاز است. متمايز شده است که داخل تابستان پای خويش را خنک حفظ كردن می دارد و تو زمستان گرمسيري است، معاصر تقاضای زیادی برای آنها بود ندارد منتها کفش کارگران متوقع نباشید. او کفش های زیادی برای باله دادن روي سربازان ناپاك کشور که بالت های روستایی قدیمی را آرم می دهد، تولید می کند و ثمر او نیز به عنوان یک تحفه محبوب برای گردشگران تبدیل شده است. همانطور که تجارتش بانمك شيرين حركات بود، شخصیت او بیشتر پيدا كردن من جذاب بود. زندگی منحصر ضلع سود فرد دیگری را سپس کرد، او هنوز كينه زد و نشان هایی دوباره پيدا كردن پشیمانی، آشفتگی خلوص ناراحتی مدال نداد. ار بتوانم نفع عليه و له روي بالا و سن ذات برسیم و جهان را سكبا خوشبینی ببینم، بیش دوباره پيدا كردن همه خوشدل خواهم شد.
برچسب ها: درباره ترکیه ,
[ بازدید : 68 ] [ امتیاز : 3 ] [ امتیاز شما : ]