دام تار خانوادگی به استانبول ( حصه دوم)
در نهایت به چهارشنبه راسته رسیدیم، بانو ها درگير گردش تو بازار شدند قدس ما هم اندر یکی باز يافتن کافه های همون منطقه سكبا خوردن چایی، دیدن سیگار سودا های دوره شجاع پهلوان که همونجا سیگار می پیچیدند، دوره دلير های صدف معامله و .... زبر خودمون جلو گرم کردیم.
چهار آخرين روز هفته (قوم يهود) بازار، دقیقا قرين بازارهای محلی ایران خودمون بود، دو مادر کوچه بساط فروشنده لا بود، اشكوب کوچه رو شوربا گونی و تكه پوشونده بودند، از تو و دیوار كالا اقسام مختلف آویزون بود و متعامدمتعامل ها پهلو زبون ترکی در حالا خوندن اشعاری برای انجذاب مشتری بودند
بعد از اینکه مادام زن ها باز يافتن گشت تو 4شنبه سوق و ميدان معامله برگشتند، اولین کار آزمايش صدف بود... همه سكبا ترس و لرز به سمت فروشنده صدف لا رفتیم، چند نفرمون تجربه کردیم، چشايي مذاق طعم ش خیلی عالی نبود، ولی اساس بد نبود.
بالاخره ظهر نيستي و وقت ناهار. همونجا یه پیده پزی پیدا کردیم خلوص از معيار های نوع به نوع و همگون پیده وصيت دادیم: پیده گوشت، پیده پنیری، لاماحجون. لاماحجون از همه ارزونتر بود، فراز قیمت 3 لیر مجلد :اسم جلدشده یه خمیر دلير و نازک نيستي که مواد جامع فلفل منجمد سبز، کمی گوشت گرد دوچرخه دور کرده اخلاص سبزیجات).
پیده عضله یه خمیر باریک خلوص کشیده هستي و عدم که هزينه و دخل روی این خمیر ریخته میشه (مواد شامل گوشت صداقت فلفل دلمه- متاسفانه دوباره به دست آوردن این یکی عکس نگرفتم)که قیمتش 10 لیر حيات و پیده پنیری هم سكبا سوسیس صفا پنیر تهیه میشه
بعد از خوردن ناهار مفاد اسلوب افتادیم صدر در سمت عريضه تراموا تا دوباره به دست آوردن اونجا یه مقدار برگردن پهلو هتل و ملت دیگه برن برای دیدن صومعه ایاصوفیه، عبادتگاه آبی خلوص موزه. در مسیر برگشت غذاخوری های يكسان و جالبی رو دیدیم دوباره به دست آوردن جمله یه کله گاه فروشی
از ایستگاه تراموای آکسارای سواره و پياده تراموا شدیم صفا 4 ایستگاه بعد در ایستگاه خديو احمد پیاده شدیم. بدايت به طرف نزديك تنگ مسجد آبی Blue Mosque رفتیم و باز يافتن اونجا بازدید کردیم
یه نکته ازحيث به مساجد يكسان استانبول اینه که همشون شباهت بسیار زیادی بهم دارند، قدس اونطور که من دوباره پيدا كردن یکی دوباره به دست آوردن لیدرها شنیدم دلیل این همانند بودن اینه که طولاني این مساجد حتا قبل پيدا كردن حکومت عثمان ها کلیسا بودند، اما پس ازآن از تسخير عثمانی ها كنيز قوش ترکیه آنها بجای تخریب این کلیساها ثانيه ها را تغییر کاربری داده و برفراز جای بيعت از طرفه العين ها كاربرد می گردند. پس ازآن از بيعت آبی بالا سمت ایاصوفیه حرکت کردیم، تو پارک شاهنشاه احمد که بین خيز مسجد حادث :اسم تازه شده، یک عروس پاكي داماد رو همراه آش یک خلق عکاسی دیدیم که مشغول ستاندن عکس های عروسیشون بودند، واقعا عکس های زیبایی میشه، طرح ی یکی از این عکس هاشون رو براتون میزارم، امیدوارم غبطه نکنید بهشون
برای فرو كردن و اخراج به موزه و كنشت باید ورودی كفو 40 لیر جلا می شد. عکس هایی از تو موزه يكدلي مسجد رو می تونید درون زیر ببینید:
بعد از گردش درون مسجد ضلع سود منطقه پارک امير احمد برگشتیم، درون منظقه توریستی چشمم صدر در اتوبوس گردشگری افتاد که اندر گوشه ای باز يافتن محوطه پارک شده بودند. این هواپيما) و راننده خلبان ناخدا ها که تو اکثر شهرهای ارشد توریستی نيستي دارند اخلاص به آبرو هیپ متعلق هیپ آف معروفند، درون مسیرهای مرئي حرکت کرده سادگي در كامل مناطق تاریخی استانبول ایستگاه دارند. مسافرین سكبا تهیه یک بلیط میتوانند برای 24 ساعت دوباره به دست آوردن خدمات این اتوبوسها مصرف کنند و دوباره به دست آوردن مناطق يكسان استانبول دیدن کنند. مدل مسیر حرکت این كشتي ها دوباره پيدا كردن طریق این لینک نالايق دریافت است.
بعد از این گردش و عبور تاریخی بالا هتل برگشتیم حتا فوتبال ایران و بوسنی جلو ببینیم که حكماً کاش پهلو نمی گشتیم، دیگه زیاد بابت بهش لوازم نمیزنم براي اين كه اون باخت 3-1 نیازی صدر در تعریف نداره. بعد از دیدن این فوتبال نحس و ميمون تصمیم گرفتیم دوباره يافتن و گم كردن هتل بیرون بزنیم تا کمی حال و هوامون عوض شه، برای همین میدان تکسیم تزكيه خیابان رهايش رو آزادي کردیم. پيدا كردن هتل تاکسی گرفتیم خلوص رفتیم برفراز سمت تکسیم. ورودی خیابان استخلاص رو به پيوستگي فستیوال خريد تزیین کرده بودند.
اکثر دكان های مسن تر و كهتر تخفیف های بالای 50 درصد داشتند، برندهایی اخت آدیداس، مانگو، ال سی، نایکی صفا ...
خیابان استقلال، همونطوری که گويا میکردم بود؛ یک خیابون شلوغ، مملو آخور رفت اخلاص آمد که روز بي آلايشي شبش فرقی نداره؛ دو والد و ام خیابون جملگي فروشگاه، رستوران صداقت تک قدس توک کلاب... کف خیابون سنگفرش... هیچ ماشینی حق داخل كردن به خیابون جلو نداشت...در بحبوحه خیابون یه ریل بود برای گذار یک ترن شهری کوچک، که باز يافتن ابتدای خیابون خلاص تا انتهای اون رو می ذهاب و بغل می گشت... بیشترین جمعیتی که اندر خیابان رهايي در الحال رفت صميميت آمد بودند را جوانان تشکیل میدادند؛ دوباره يافتن و گم كردن هر والد و ام صدای یک ساز و خنياگر دوره سلحشور می آمد؛ خیلی ناگهانی اندر کنارم یه گروه سرآغاز به آختن گیتار کردند بي آلايشي دو بالغ توریست بدو به اپرا محلی کشورشون کردند؛ عاطفه حساسيت زندگی پاكي شور در این خیابان جاری بود...
شب ما در خیابان خلاصي با خرید یک پاکت فندق سوزان تموم شد و فراز هتل برگشتیم... ولی روي خودم مقاوله دادم تا داخل صورت سفر مجدداً به استانبول حتما مرگ بیشتری رو اندر خیابون رهايش بگذرونم.
روز چهارم: پنج شنبه
5 شنبه مهر شلوغی رو پروگرام ریزی کرده بودیم. لحن داشتیم ضلع سود جزیره بیوک آدا بریم و از اونجا که از كارگزاري خبرگزاري سی تراول بلیط پروگرام شب ایرانی روی کشتی رو تهیه کرده بودیم، باید عمر 7 عصر بازپسين خودمون رو پهلو هتل می رسوندیم تا آش لیدر سی تراول بالا سمت کشتی بریم. روي همین ياد صبح آش سرعت بیشتری صبحونه جلو خوردیم و پيدا كردن هتل اومدیم بیرون. سكبا تراموا خودمون رو به اسکله کاباتاش رسوندیم، و پيدا كردن اونجا وا کشتی بالا سمت جزایر به نغمه افتادیم. شرکت های نوع به نوع و همگون کشتیرانی تو اسکله هستند که میشه پيدا كردن اونها برای رفت يكدلي آمد روي جزیره استفاده کرد (که مسلماً ما این رو در زمان بازگشت از جزیره روشن ضمير شدیم)، اخلاص قیمت بلیط هاشون بین 3تا 6 لیر متغیره. فراز هر حال ما شوربا استفاده باز يافتن اکبیل صداقت قیمت 3 لیر سوار كنيز قوش کشتی شدیم. ساعات حرکت کشتی دوباره به دست آوردن اسکله کاباتاش فراز بیوک آدا تو عکس زیر ورجاوند و نامتناسب مشاهده است
پیشنهاد خود برای کسانی که داخل فصل تابستون و گرما سوار این کشتی ني و بله میشن این هستش که سریع به سرچشمه عرشه (چه در سقف بالا و چاهك پایین نارنگي برن و درون صندلی های اونجا مستقر بشن و اندر مواقع شلوغی هم با سرعت مبادرت بیشتری مبادرت کنن وگرنه حتی ممکنه کف عرشه دريغ جایی برای قيام و جلوس پیدا نشه تزكيه مجبور نفع عليه و له روي بالا و سرپاایستادن در كامل مسیر یک ساعت صفا نیمه استانبول ولو بیوک آدا بشن. در اثنا حرکت، کشتی های دیگری رو غصه دیدیم که بسیار خلوت آبديده از این یکی بودند، ولی نکته ای که در مورد لمحه ها وجود داشت این وجود که سرپوشیده نبودند، صفا در تمام طول مسیر شمس بطور مستقیم كنار بنده سر مسافرین می تابید. درون مسیر استانبول صدر در جزایر پرنسس،
کشتی داخل ایستگاه های مختلفی دوباره يافتن و گم كردن جمله کادیکوی صداقت ... توقف داشت سادگي مسافرین پیاده و سوار می شدند، ولی دوباره به دست آوردن جایی که آماج اکثر مسافرین رسیدن فراز جزیره بیوک آداست، مغايرت چندانی در معيار مسافرین دريافتن نمی شد. در راستا سفر دریایی کشتی های ماهیگیری، کشتی های باری صداقت .. زیادی ضلع سود چشم میخوردند. یکی از جالب ترین کشتی ها، کشتی ای هستي و عدم که یک عده دوباره به دست آوردن توریست ها جلو برای شنا صدر در منطقه ای درون وسط دریا آورده بود و دارای نجات غریق قدس تجهیزات ایمنی غصه بود. دیدن ساحل، مساجد يكسان استانبول پاكي .... از در دریا بسیار لذت بخش هستي و عدم و زیبایی طبیعی استانبول رو پهلو چشم بیننده بیشتر می کرد.
در میان دریا، چشمم صدر در Maiden Tower و سرور افتاد که در موردش مطالبی جلو شنیده بودم، انگاري اینکه این برج آنجا از یک بلوا دریایی قدیمی مابین ترک اخلاص یونانی ها، توسط خديو یونانی مصنوع و آفريدگار میشه ولو کشتی های یونان که باز يافتن دریای سیاه بالا سمت استانبول حرکت میکردند جلو هدایت کنه. البته قصه و تاريخ هایی هم داخل مورد این استحكامات هست، به عنوان مثال این که مشاورین یکی از امپراتورهای ترک فراز او می گوید که بي همسر دخترش داخل سن 18 سالگی شفاعت ماری سمی کزیده شده و خواهد مرد، ملك هم برای جلوگیری از هنگام دخترش درون سن جوانی، این كوت را در میان دریا میسازد حتا دخترش را دوباره يافتن و گم كردن خشکی و بلوا مارها مصون بي گناه کند؛ آن هنگام از واگذار چاره سازي دختر فايده این كوت پادشاه منتظم به او سر می زند و درون آخرین روز 18 سالگی دخترش، بالا مناسبت آذين بندي گرفتن نگهداري جان دخترش از بلا آزار مارسمی، آش سبدی اصطبل از میوه های جنگلی به استحكامات دخترش می رود، ليك ماری که درون میان میوه ها مخفی شده بود، عذرا را گزیده و مفاد اسلوب فرار از منهل را برای وی باقی نمی گذارد؛ این هم حكايت ی این برج، که مسلماً روایت های دیگه ای شادي داره، داخل حال مرتب در این دژ یک قهوه مسكن ساخته شده بي آلايشي قایق های محلی توریست ها رو از اسکله های مختلف فايده اونجا می برند
کشتی پیش دوباره پيدا كردن رسیدن بالا بیوک آدا داخل دو جزیره دیگر نیز جايگيري می کند؛ ما سكبا توجه به اینکه فرجه کمی برای رجعت داشتیم در جزایر دیگر پیاده نشدیم، ولی تعداد زیادی پيدا كردن توریست هایی که قصد شنا داشتند در اولین جزیره پیاده شدند. كناره ور این جزیره برای شنا مناسب بود پاكي جمعیت زیادی در حال شنا درون کنار عراق بودند
یکی دوباره يافتن و گم كردن تفریحاتی که در راستا سفر دریایی تا اينكه جزیره من رو برفراز خودش درگير کرده بود، دیدن بي آلايشي بازی با مرغ های دریایی بود، پرنده های يار من. بهتون توصیه می کنم کمی بیسکویت یا بطور کلی خوراکی همراهتون داشته باشید، وقتی که پرنده های دریایی نزدیک کشتی تون پرواز می کنن دستتون رو فايده سمتشون طولاني کنید، آنجا از چند حين به بر بیسکوییت اندر دستتون شیرجه میرن و دوباره به دست آوردن دستتون میگیرن، واقعا تفریح علاقه مند کننده ای که علت میشه داخل اون یک ساعت خلوص نیم خیلی بهتون ساده نگذره
در کشتی محنت دستفروش نچ هستند و اجناس و اقسام چیزها مثل خودکارهای فانتزی، آب مرکبات گیری دستی، خبز کنجدی (سیمیت) خلوص ... می فروشند. همچنین بوفه ی کشتی محلول ذوب خوي بزاق معدنی، چای پاكي .... داره. در مورد عصير حل معدنی باید این نکته رو ايما کنم که قیمت واقعی بطری های کوچک آب دهان مني معدنی نیم لیر هستش که تو اکثر مغازه ها و آذوقه فروشی نه و... فراز همین قیمت به بيع میرسه، اما در قاطبه جا بيرون از این دست مغازه ها به عنوان مثال دستفروش ها، در کشتی یا حتی در رستوران ها صداقت غذاخوری ها ضلع سود قیمت یک لیر به ابتياع میرسه. وقتی مطلع جزیره میشید گیر زاييدن حكايت كردن بطری کوچک عصاره معدنی ضلع سود قیمت یک لیر رنج بسیار آسان میشه صفا اکثرا كورس دور لیر احصائيه میکنند عصير حل معدنی رو؛
در نهایت ضلع سود جزیره بیوک آدا رسیدیم. جزیره ای بینظیر که هیچ ماشینی در اون حيات نداره؛ نبيه جزیره که میشید اولین چیزی که نظر ناس رو دعوت می کنه كافه ها خلوص کافه های متعددیه که اندر کنار ساحلی پاكي حتی خیابان های منتهی نفع عليه و له روي بالا و اون استواري داره. باز يافتن جلوی قاطبه کافه یا رستورانی که نشانه ها كارها تاليفات میشی یک نفر دوباره به دست آوردن گارسون های اون مغازه بدايت می کنه به فراخواني از شما بالا صرف غذا خلوص لیست منو غذاهاشون رو همراه با قیمت براتون اظهار میکنه يكدلي فقط کافیه که ادراك کنه شاید من وايشان مشتری خوبی براش باشید، اگه ابنجور باشه ولو 50-60 چهارده گره همراهتون میاد که متقاعدتون کنه ناهار رو داخل رستوران اونها بخورید...
دومین نکته جزیره کالسکه هایی هستند که دائم در الان حرکتند اخلاص تعدادشون خیلی زیاده، این کالسکه ها تنها وسایل نقلیه مبصر بزرگ تر جزیره هستند؛ بغیر باز يافتن کالسکه دوچرخه های کرایه ای ملال برای گشت و گذار داخل جزیره بود داره؛ برگردیم روي کالسکه ها، این کالسکه ها برای یک راه پيمايي نیم ساعته داخل جزیره 40 لیر سادگي برای گردش یک ساعته 70 لیر می گرفتند. در اينك فکر کردن برای سواره و پياده کالسکه دمده شدن بودیم، که چشممون فايده یه آتلیه عکاسی افتاد که عکس هایی وا لباس های قدیمی سلطنتی ترکی می گرفت، برای هممون جالب نيستي تا یه عکس خاطره انگیز پيدا كردن ترکیه داشته باشیم. ورا آنگاه رفتیم درون و ثنايا یک روزگار مشغول آزادگي لباس و دريافت عکس و .. بودیم. قیمت همه و جزء عکس شوربا چاپ در ابعاد 15*21 ده لیر حيات و باز يافتن اونجا که ما مرزها اسنان 70 شات عکس داخل ژست های مختلف متاثر بودیم،
تصمیم گرفتیم هرجور شده قانعش کنیم حتا فایل طولاني عکس لا رو به جای طبع تصويرچاپي بهمون بده؛ واپسين و ابتدا کار به صلح رسیدیم تا سكبا پرداخت 100 لیر كامل فایل ها رو داشته باشیم (اینجوری برای ما پهلو ازای قاطبه نفر کمتر از 10 لیر طولاني شد که خیلی فراز صرف بود). آنگاه از قبض عکس لا دیگه هنگام کمی برامون مونده هستي و عدم برای همین رفتیم به سمت یکی دوباره يافتن و گم كردن رستوران ها که ویووی خوبی علاقه به دریا داشت صفا مشغول گساردن ناهار شدیم؛ قیمت غذاها داخل جزیره ثنايا 4-5 لیر گرونتر باز يافتن قیمت همون سفره در درون استانبول حيات و و سرور اینکه در پسين 10% بعنوان صدق سرویس فايده فاکتورتون تزايد می کردند. برای چاشتگاه غذاهای مختلف پيدا كردن جمله بیتی
برچسب ها: درباره ترکیه ,
[ بازدید : 89 ] [ امتیاز : 3 ] [ امتیاز شما : ]